برنامه ریزی آموزشی در جهت اهداف آموزشی
برای برنامهریزی در هر امری روش و وسیله باید متناسب با هدف انتخاب شود تا بتوان به آن هدف رسید هدف نیز باید تغییر پذیر و قابل انعطاف باشد هدف باید فرد را به فعالیت برانگیزد و به فعالیت او جهت دهد. در آموزش و پرورش هدف تربیتی باید با اوضاع و احوال محیط و شخص موافق باشد هدفهای تربیتی باید عینی و قابل تصور باشند دلیل وجود هر سیستم آموزشی تحقق بخشیدن به آن نظام آموزشی است.
منابع تامین هدف های اموزشی نیازهای فراگیران، نیازهای جامعه و دیدگاه متخصصان است سه منبع مورد نظر، مستقیماً تحت تاثیر فلسفه و ارزشهای حاکم بر جامعه قرار میگیرند. همچنین باید هدفهای آموزشی را از صافی فلسفه آموزش و پرورش و روانشناسی تربیتی عبور داد.
طبقه بندی بلوم از اهداف آموزشی، یکی از معروف ترین شیوه های طبقه بندی است که شامل حیطه های شناختی، روان حرکتی و عاطفی میشود.
طبقه بندی اهداف آموزشی از نظر بلوم، شیوه پذیرفته شده طبقه بندی اهداف در آموزش و پرورش کشور می باشد و در نگارش طرح درس ملی از این طبقه بندی استفاده میگردد. بنابراین لازم است تا تمام معلمان عزیز با این طبقه بندی آشنا باشند و به شیوه درست از آن استفاده کنند.
برای آگاهی بیشتر از این دسته بندی و کارایی آن به ادامه مطلب مراجعه کنید.
همانطور که بیان شد طبقهبندی اهداف از نگاه بلوم شامل اهداف شناختی، اهداف روان حرکتی و اهداف عاطفی میشود.
سطوح یادگیری در حیطه شناختی از نگاه بلوم به شرح زیر است:
1) حفظ کردن و به خاطر سپردن مطلب: اولین و سطحی ترین مرحله در یادگیری در حوزه شناختی، حفظ کردن داده ها و اطلاعاتی است که به فراگیر داده میشود و او بدون توجه به معنا و مفهوم اصلی آن، آن را حفظ میکند.
2) فهمیدن: یادگیری در سطح فهمیدن مستلزم آگاهی از شرایط و اصول است. خود فهمیدن به سه سطح تقسیم بندی میشود: 1- ترجمه: فراگیر برای فهم مطلب، مطلب را با توجه به سطح درک و فهم خود تغییر داده و ساده سازی میکند. 2- تفسیر: در این مرحله فراگیر میتواند نکت مهم و اساسی مطلب آموخته شده را از نکات کم اهمیت تر شناسایی کند. 3- برون یابی: در بالاترین سطح از فهمیدن، فراگیر باید بتواند آموخته های خود را به موقعیت های مشابه در محیط پیرامون خود تعمیم دهد و نتایج رویدادهای مشابه را پیشبینی کند.
3) به کار بستن: در این مرحله فراگیر از آموخته های خود برای حل مسائل و مشکلات در محیط پیرامون خود استفاده میکند.
4) تحلیل: در این سطح از یادگیری، فراگیر میتواند آموخته های خود پیرامون یک موضوع را به اجزای کوچک تر سازنده آن دانش تجزیه کند و روابط بین اجزا و شیوه سازمان یافتن آن ها را بیابد.
5) ترکیب: در ترکیب، فراگیر آموخته جدید را با تجارب قبلی ترکیب میکند و به سطح جدیدی از یادگیری میرسد.
نکته: در این مرحله استفاده از خلاقیت برای رسیدن به فهم بهتر بسیار تأثیرگذار است.
6) ارزشیابی و قضاوت: ارزشیابی و قضاوت مانند پلی ارتباطی بین رفتارهای شناختی و رفتارهای عاطفی فرد عمل میکند.
سطوح یادگیری در حیطه روان حرکتی به شرح زیر است:
1) مشاهده و تقلید: فراگیر شیوه انجام یک عمل یا رفتار را مشاهده کند و با کمک دیگران بتواند آن را انجام دهد.
2) اجرای عمل بدون کمک دیگران: فراگیر با تمرین و کسب مهارت بتواند آن عمل یا رفتار را بدون کمک دیگران انجام دهد.
3) دقت در عمل: فراگیر عمل را بدون کمک دیگران و با دقت و ظرافت انجام دهد.
4) هماهنگی حرکات: علاوه بر دقت در انجام رفتار، حرکات او هماهنگ و متعادل باشند.
5) عادی شدن عمل: به اثر تکرار و تمرین، انجام آن رفتار به یک کار عادی و راحت برای فراگیر تبدیل شود.
سطوح یادگیری در حیطه عاطفی به شرح زیر است:
1) دریافت کردن (یا توجه کردن): یادگیرنده نسبت به وجود یک پدیده یا محرک مشخص حساس می شود، یعنی نسبت به دریافت آن ها به طور آگاهانه علاقه پیدا می کند و به طور انتخابی به پدیده یا محرک توجه می کند.
2) پاسخ دادن: در این مرحله یادگیرنده نه تنها علاقمند به توجه داشتن نسبت به پدیده یا محرک است بلکه به طور فعالانه توجه می کند. در اینجا یادگیرنده از انجام فعالیت احساس رضایت خاطر می کند.
3) ارزش قائل شدن: یادگیرنده برای یک پدیده، چیز یا رفتار ارزش قائل میشود. در اینجا یادگیرنده مجموعه ای از ارزش ها یا اندیشه های مشخص را درونی می کند و این اندیشه ها حالت نگرشی شخصی او را پیدا می کنند.
4) سازمان دادن به ارزش ها: در این طبقه یادگیرنده مفهوم یک ارزش را درک کرده و برای خود از مجموعه ارزش های مختلف یک نظام کلی ارزش ها را سازمان می دهد.
5) تبلور شخصیت: یادگیرنده در درون خود یک سلسله مراتب از نظام ارزش ها به وجود آورده است که رفتار فردی او را کنترل می کند. کنترل آن قدر بر رفتار فرد تأثیر می گذارد که می توان او را به صورت فردی که دارای تمایلات چنین یا چنان است توصیف کرد.