مسیر زندگی یک معلم

خاطرات، تجربیات و دانش تخصصی یک معلم

مسیر زندگی یک معلم

خاطرات، تجربیات و دانش تخصصی یک معلم

مسیر زندگی یک معلم
سلام. امیدوارم روز خوبی رو سپری کرده باشی!😊
اگه میخوای با کلیت محتوای وبلاگ آشنا بشی، قسمت طبقه بندی موضوعی رو بررسی کن. اگه دنبال عکس های باکیفیت و درجه یک برای تولید محتوا، پروفایل و ... می گردی، قسمت پیکشنری📸 کمکت میکنه و اگه میخوای یه کم بخندی، بخش طنز نگار🤣 رو بررسی کن.
ضمناً اگه نظری درباره وبلاگ داری، خیلی خوشحال میشم که در قسمت ارتباط با من، بهم بگی.

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کار تربیتی» ثبت شده است

خلاصه کتاب روش تربیت کودک (علی صفایی حائری)

بخش پنجم

 

جملات طلایی بخش پنجم:

-باید الگوهای مناسب به کودک معرفی شوند تا کودک با تقلید از آنها راه و روش درست زندگی کردن را بیاموزد.

- اگر والدین در چشم کودک خوار و خفیف باشند، کودک یا به خود پناه می برد یا از دیگران الگو میگیرد.

تقلید بزرگ کردن شخصیت کودک است و رقابت، تحریک کردن شخصیت کودک و بارورکردن اراده او.

- تحریک های عقده آور و مقایسه های تحقیر کننده رقابت نیستند و شخصیت کودک را می شکنند.

 

عباس حسنی

خلاصه کتاب روش تربیت کودک (علی صفایی حائری)

بخش چهارم

 

مربی باید 3 ویژگی را در کودک پرورش دهد: 1- شخصیت و استقلال، 2- حریت و آزادمنشی 3- تفکر و تحلیل.

هنگامی که کودک شخصیت داشته باشد، تقلید نمی کند و تحت تأثیر هر عقیده ای قرار نمی گیرد. حریت باعث میشود که اگر به اشتباهی پی برد، لجاجت نکند و عقیده ای را بر دیگری ترجیح ندهد، مگر اینکه واقعا از امتیازی برخوردار باشد. تفکر نیز رکود را می شکند و عقاید مختلف را تحلیل میکند و سپس بهترین ها را هضم میکند.

این 3 ویژگی را با چهار روش میتوان در کودک تقویت کرد:

1- تقلید از خانواده، مربی و ...

2- رقیب کردن کودک با قهرمانان در حریت، تفکر، شخصیت و ...

3- داستان ها و تأثیر آن ها بر ناخودآگاه کودک

4- تدبیر و تاکتیک داشتن برای رساندن کودک به شخصیت، حریت و تفکر.

 

عباس حسنی

این خاطره مربوط به اردوی روز پنجشنبه 14 اردیبهشت 1402 هست!

اردوی خیلی عجیب و غریبی بود. آب بازی داشتیم. فوتبال داشتیم. کلی مسابقه داشتیم و البته دعوا هم داشتیم.

روز چهارشنبه، 6 اردیبهشت بود که سید (مسئول کانون مسجد محله) به من گفت:« عباس آقا برنامه ریزی کن برای اردوی بچه ها. آخر هفته ی دیگه بچه ها رو ببریم اردو.» با روحانی مسجد و سید صحبت کردیم و قرار بر این شد که بچه ها رو به یک مکان تفریحی در میانه کوه ببریم. منم رضایتنامه ها رو چاپ کردم. اردو مخصوص بچه های سوم تا ششم ابتدایی بود. 24 تا رضایتنامه چاپ کردم و به روحانی مسجد دادم تا بین بچه ها توزیع کنه. میدونستم که تعداد بچه های فعال مسجد که بین 9 تا 12 سال باشن، بیشتر از 20 نفر نیست اما برای احتیاط، 4 تا هم بیشتر چاپ کردم تا خاطرجمع بشم که به همه رضایتنامه میرسه. اما عجب خیال خامی! من هیچ وقت فکر نمیکردم که اینطور بشه.frown

اگه دوست داری ادامه این خاطره رو بخونی، یه کوچولو برو پایین و روی ادامه مطلب کلیک کن.wink

 

عباس حسنی

قبل خوندن قسمت پایین، خوندن این قسمت واجبه!

این بخش، خلاصه کتابه «روش تربیت کودک»، نوشته علی صفایی حائری هست. این کتاب با محوریت معلمان دلسوزه، ولی اگه تو معلم نیستی و این کتاب رو خوندی و گفتی که این کتاب اصلا به درد من نخورد، حتما علتش رو برام بنویس تا بقیه هم بدونن. ولی من که فکر نمیکنم، اینطور بشه.✌😎

 


 

خلاصه کتاب روش تربیت کودک (علی صفائی حائری)

بخش اول

جملات کلیدی بخش اول:

- معلم باید از هرچیزی آزاد شود.

- تا خودسوزی حاصل نشود، خودسازی صورت نمیگیرد.🤨

- حرکت معلم هم مانند هر کسی باید ابتدا، حرکت در حریت(آزادگی)، سپس عبودیت(بندگی) و در نهایت رسیدن به رسالت باشد.

 

-....

 

برای مطالعه بخش اول به ادامه مطلب مراجعه کنید.

 

عباس حسنی

اردیبهشت سال 1401 برای تعدادی از بچه های شهرمون، کلاس گذاشتیم. کلاس خوبی بود. خودم آخر هفته ها بچه ها رو میبردم سالن فوتسال و باهم فوتسال بازی می کردیم. وسایل تفریحی مثل تنیس روی میز و فوتبال دستی هم داشتیم. البته در کنار این کلاس ها برای بچه ها کلاس های احکام و مسائل مورد نیاز دینی هم برگزار می کردیم و خودم هم با بچه های بزرگتر می نشستیم و درباره دین اسلام با محوریت کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» بحث و گفت و گو می کردیم. مدتی بود که کلاس ها برگزار می شد، بچه ها مدام میومدن پیش من و میگفتن:« آقای حسنی! به بچه هایی که تو کلاسا خوب شرکت می کنن و مودب هستن؛ چی جایزه میدی؟» این بچه ها بهتر از خودم، منو میشناختن و میدونستن که قراره یه جایزه باحال بدیم. منم هر بار بهشون می گفتم:« حالا ببینیم چی میشه!» خیلی فکر کردم که بهشون جایزه چی بدم. گاهی میگفتم یه قاب عکس از دورهمی خودمون میتونه خوب باشه. گاهی فکر میکردم بریم با هم استخر یا شاید یه روز بریم کوهنوردی! اما یه روز...

 

عباس حسنی